تعدادی از سریالهای دو دههی اخیر که داستان قانونشکنان افسانهای و کارآگاههایی پیچیده و جذاب را روایت میکنند را با هم مرور خواهیم کرد.
گروه فرهنگ و هنر: از زمانی که انسانها شروع به تعریف قصه و داستان برای همدیگر و نسلهای مختلف کردند، حکایتهایی دربارهی جنایت، تجاوز و دستدرازیهای بشر هم نقل میشد. حکایتهایی که قدمتشان تا خود انجیل هم میرسید. بهترین سریالهای پلیسی به همین حکایتها میپردازند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دیجیکالا مگ، قانون، باور ما را از یک جامعه شکل میدهد. و وقتی آدمهایی را میبینیم که قوانین را زیر پا میگذراند، باورهایمان از یک جامعه دچار تغییر و تحولی عمیق میشود. تماشای چنین آدمهایی در دنیای نمایش و روی صفحهی تلویزیون یا پردهی سینما جذابیتی دارد که نمیتوان از آن گذشت. اما فراتر از به تصویر کشیده شدن قانونشکنان، ما از دیدن آدمهایی که در مقابل آنها میایستند تا از حق و عدالت دفاع کنند هم لذت میبریم. کاراکترهایی که گاهی بازپرسها و کارآگاهانی هستند که پیگیر پروندهای جنایی شدهاند، یا قضات و دادستانها و وکلایی که به دنبال مجازات مناسب برای مجرمیناند، و یا خانواده و دوستان قربانیان که در پی حادثهای دلخراش، به خونخواهی عزیزانشان به پا میخیزند. تمام اینها بنمایهی آثار محبوب جنایی در رسانههای مختلف است.
سریالهای دو دههی اخیر، این تقابل را بیشتر و عمیقتر از باقی مدیومها نشان دادند و طیف مخاطبان گستردهای را جذب خودشان کردند. موقعیتهای دراماتیک تکاندهندهای را پیش چشم تماشاگرانشان آوردند که مخاطب هربار از خودش بپرسد اگر جای شخصیتهای داستان بود، چه واکنشی نشان میداد. موقعیتهایی که عواقبی تلخ و گزنده داشتند. وقتی یکی از شخصیتها و یا نزدیکان و اطرافیانش جرمی مرتکب شود، بحرانهایی جدی برای همه به وجود میآید و بحران هم یعنی خوراک داستانی.
در زیر فهرستی از همین قصهها آمده. تعدادی از سریالهای دو دههی اخیر که داستان قانونشکنان افسانهای و کارآگاههایی پیچیده و جذاب را روایت میکنند و نشان میدهند که بشر توانایی گذشتن از چه مرزهای وحشتناکی را از خشونت و جنایت دارد.
۱. نارکوها
عنوان اصلی:
Narcosشبکه: Netflix
سال پخش: ۲۰۱۷ – ۲۰۱۵
پابلو اسکوبار را که حتما میشناسید؟ ارباب کوکایین در کلمبیا و کسی که ثروتمندترین قاچاقچی مواد مخدر در تاریخ بشر بود (با ثروتی معادل ۳۰ میلیارد دلار).
اسکوبار در سینما و تلویزیون چندین بار به تصویر در آمده. ولی شاید محبوبیت هیچکدام به اندازهی
اسکوبارِ سریالی که
نتفلیکس ساخت نباشد.
واگنر مورا، بازیگر برزیلی که با فیلمهایی مثل
یگان ویژه (Elite Squad) شناخته میشد، یک
پابلو اسکوبار چندلایه خلق کرده که هیچ وقت نمیفهمید چه حسی به او داشته باشید. با یک اشاره دستور کشتار نیمی از پلیسهای کلمبیا را میدهد و در خیابانهای بوگوتا حمام خون راه میاندازد، ولی وقتی با چشمهایی که انگار غمی عجیب و غریب در آنها پنهان شده به خانوادهاش نگاه میکند، تناقضی غریب گریبانگیرتان میشود. نمیدانید طرفدار کدام سمت باشید،
پابلو اسکوبار و کارتل مخوف و هیولایی مدیین، یا
مأمور مورفی و
پنیا که از اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا اعزام شدهاند تا مسیر انتقال کوکائین به ایالات متحده را ببندند. هر فصل با آرامش نسبی شروع و کم کم با ریتمی دیوانهوار سمت قسمتهای پایانی میرود. علاوه بر این، در مقاطعی مختلف تصاویری آرشیوی و مستند از ماجراهای سریال نمایش داده میشود که تاثیرگذاری آن را دوچندان کرده.
۲. موجهعنوان اصلی:
Justifiedشبکه: FX
سال پخش: ۲۰۱۵ – ۲۰۱۰
سریال براساس کتابهایی به قلم
المور لئونارد ساخته شده و داستان
مارشال ایالتی رایلان گیونز را دنبال میکند که به خاطر رفتارهای غیرمعمولش در اجرای عدالت، از میامی فلوریدا به لگزینگتون کنتاکی منتقل میشود. یعنی زادگاهش و شهری که در آن بزرگ شده. حالا
گیونز علاوه بر اینکه باید با خلافکارهایی مبارزه کند که زمانی همبازیهای کودکیاش بودهاند، درگیر مسائل حلنشدهای از گذشتهاش هم میشود و مجبور است با پدرش و همسر سابقش کنار بیاید.
رایلان گیونز یکی از بهترین قهرمانهایی است که در سریالهای جنایی دیدهاید.
تیموتی اولیفانت کاراکتری به نمایش گذاشته که در طول فصلهای مختلف سریال، لایههای پیچیدهای از خودش نمایان میکند و این سریال جنایی خانوادگی را به اثری تبدیل میکند که تا مدتها بعد از تماشا هم در ذهنتان میماند. در کنار او انبوهی از شخصیتهای جذاب و منحصر به فرد (در صدر آنها بوید کرادر با بازی والتون گاگینز) میبینیم که نمیگذراند سریال لحظهای از پا بیفتد. اما نکتهی جذابتر این سریال، پایانبندی به شدت خوبش است که به گواه مخاطبان و منتقدها،جزو برترین اختتامیههای تلویزیون است.
۳. پُل
عنوان اصلی:
The Bridgeشبکه: SVT1
سال پخش: ۲۰۱۸ – ۲۰۱۱
جسد زنی جوان روی پُلی پیدا شده که سوئد و دانمارک را به هم وصل میکند. اما مشکل اصلی اینجاست که جسد به دو نیم تقسیم شده، و هر نیمهاش در یک کشور است. این بهانهای میشود که پروندهی قتل را هر دو کشور بر عهده بگیرند و هرکدام بازپرس خودش را مأمور رسیدگی کند. احتمالاً همین خلاصه که چند دقیقهی ابتدایی فصل اول است، خیلیها را جلب کرده. اما جذابیتهای
پل به همینجا ختم نمیشود. در رأس سریال،
ساگا نورن با بازی
سوفیا هلین قرار دارد که داستان را از یک ماجرای پلیسی جنایی صرف فراتر برده.
ساگا نورن مأموری سوئدی است با شخصیتی منحصر به فرد و دوست داشتنی. تمرکزی مثالزدنی و جدیتی عجیب در کارش دارد، اما بزرگترین مانعش معاشرت با آدمهاست. همهی فکر و ذکرش کار پلیسی و پیگیری پروندهها و دستگیری قاتلین است و به ندرت کار دیگری میکند. چیزی که در ابتدا و لایهی اولیهی سریال برای پیشبرد داستان و حل شدن پرونده است. اما وقتی به لایههای بعدی میرسیم، مشخص میشود این افراط
ساگا در کار و غرق کردن خودش در پروندهها، از همان عدم توانایی او در معاشرت و نداشتن یک زندگی عادی نشئت میگیرد. اینجاست که میفهمیم برای فرار از تنهایی و فکرهای آزاردهندهای که از گذشته و رابطهی تلخی که با مادرش داشته، در انبوهی از پروندههای جنایی فرو میرود.
۴. شکارچی ذهن
عنوان اصلی:
Mindhunterشبکه: Netflix
سال پخش: ۲۰۱۷
سریالی جنایی دربارهی قاتلین زنجیرهای که تهیهکنندهاش
دیوید فینچر است و
نتفلیکس تولید و پخشش کرده. دلیل بیشتری برای دیدنش لازم دارید؟
سریال داستان دو مأمور اف بی آی یعنی
هولدن فورد و
بیل ترنچ را دنبال میکند که میخواهند از ساز و کار فکری تعدادی از خطرناکترین مجرمین تاریخ آمریکا سر در بیاورند. با آنها مصاحبه میکنند تا از دلیل ارتکاب چنین جنایتهایی پرده بردارند، بفهمند در ذهن عجیب و ترسناک این آدمها چه میگذرد که دست به چنین جنایتهای هولناکی میزنند.
دیوید فینچر که همیشه علاقهای ویژه به داستانهای جنایی و زوایای تاریک بشر داشته، اینجا علاوه بر تهیهکنندگی، چندین قسمت را خودش کارگردانی کرده که کیفیتی سینمایی به این سریال بخشیده.
داستان سریال برگرفته از اتفاقهای واقعی است، پس خودتان را آماده کنید تا با تعدادی از قاتلین زنجیرهای معروف آمریکا ملاقات کنید و وارد راهروهای تاریک و پر از خون و وحشت ذهنشان شوید.
۵. نشان
عنوان اصلی:
The Shieldشبکه: FX
سال پخش: ۲۰۰۸ – ۲۰۰۲
نشان از اولین سریالهای جنایی است که در آغاز دوران طلایی تلویزیون مطرح شد. این سریال یکی از دلایلی است که شبکهی
FX به جایگاه امروزیاش رسیده – در همین فهرست سه سریال از
FX است، خودتان حسابش را بکنید- و مدیران شبکه هیچوقت از گفتنش ابایی ندارند. درام جنایی و پلیسی ساخته و پرداختهی
شان رایان که در طول هفت فصل طرفدارانی پر و پا قرص برای خودش رقم زد، باعث و بانی شهرت بازیگرانش هم شد.
مایکل چیکلیس،
والتون گاگینز و
بنیتو مارتینز همگی بعد از این سریال به محبوبیت رسیدند و سیل پیشنهادات نثارشان شد.
در
نشان میبینیم چه اتفاقی میافتد وقتی ناظمان امنیت و قانون، کسانی که قرار است از ما مقابل جرم و جنایت محافظت کنند، خودشان آلوده به فساد باشند و خلافهایشان را توجیه کنند. مأموران پلیسی که در این سریال میبینیم به جملهی
«هدف وسیله را توجیه میکند» معنایی کاملاً جدید میبخشند.
۶. خانوادهی سوپرانو
عنوان اصلی:
The Sopranosشبکه: HBO
سال پخش: ۲۰۰۷ -۱۹۹۹
اغلب از
خانوادهی سوپرانو به عنوان سریالی یاد میشود که سطح سریالهای تلویزیونی را برای همیشه جا به جا کرد.
دیوید چیس، طراح و سازندهی این سریال، با نگاهی کاملاً تازه سراغ خانوادههای مافیایی و روابطشان رفت و با همین ترفند، به ژانری که در آن زمان رنگ و بوی کهنگی گرفته بود، حیاتی تازه بخشید.
بازی
جیمز گاندولفینی فقید در نقش
تونی سوپرانو، ستون این سریال است. یک رئیس مافیایی به شدت باورپذیر که وقتی زندگی و رابطهاش با همسر و فرزندانش را میبینیم، و یا حتی غذا خوردنش را، حس میکنیم یکی از همسایهها و یا آشنایان خودمان است. این واقعگرایی بینظیر در تمام لحظات سریال جریان دارد، و وقتی مدتی به تماشای آن بنشینید، چیزی نمیگذرد که
تونی سوپرانو و بقیهی کاراکترهای سریال به بخشی از خاطرات شما تبدیل میشوند. برای همیشه.
۷. آن روز
عنوان اصلی:
De Dagشبکه: FBO
سال پخش: ۲۰۱۸
یک سریال بلژیکی جذاب و نفسگیر که آن طور که لایقش است بین مردم دیده نشد. داستان دربارهی یک گروگانگیری در بانک است و شخصیتهایی که خواسته و ناخواسته درگیرش میشوند. نکتهی جالب سریال مدل روایتش است. ما در هر قسمت، از دید یکی از طرفین ماجرا (
مأمورین پلیس و
گروگانگیرها) وقایع را میبینیم و هربار انتظارات و پیشبینیهایمان دچار چالش میشود. رفته رفته و با جلو رفتن هر قسمت، تکههای پازل کنار هم قرار میگیرند و تصویر کاملی از اتفاقات به ما میدهد. داستان در دوازده قسمت تمام میشود و نیازی نیست منتظر فصلهای بعدی بمانید.